تنگ طه
وبلاگي شامل مطالب آموزشي دوره ابتدايي و مطالبي درباره روستاي تنگ طه
خداوند در 22 مورد کلمه اولاد را در قرآن بیان نموده است . البته مفرد اولاد یعنی ولد نیز نزدیک به 40 بار در قرآن به کار برده شده که درباره فرزند انسان نمی باشد . از این 22 مورد یکبار در سوره بقره درباره حق شیر و خوراک و پوشاک اولاد وزن که به اندازه اسطاعت بر عهده پدر می باشد ذکر شده است . وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۳۳﴾ و مادران [بايد] فرزندان خود را دو سال تمام شير دهند [اين حكم] براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را تكميل كند و خوراك و پوشاك آنان [=مادران] به طور شايسته بر عهده پدر است هيچ كس جز به قدر وسعش مكلف نمى شود هيچ مادرى نبايد به سبب فرزندش زيان ببيند و هيچ پدرى [نيز] نبايد به خاطر فرزندش [ضرر ببيند] و مانند همين [احكام] بر عهده وارث [نيز] هست پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صوابديد يكديگر كودك را [زودتر] از شير بازگيرند گناهى بر آن دو نيست و اگر خواستيد براى فرزندان خود دايه بگيريد بر شما گناهى نيست به شرط آنكه چيزى را كه پرداخت آن را به عهده گرفته ايد به طور شايسته بپردازيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خداوند به آنچه انجام مى دهيد بيناست (۲۳۳)
مورد بعدی سوره آل عمران است که خداوند در مورد دور نکردن عذاب توسط اولاد در صورت کافر بودن بیان می شود . إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ ﴿۱۰﴾ در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند اموال و اولادشان چيزى [از عذاب خدا] را از آنان دور نخواهد كرد و آنان خود هيزم دوزخند (۱۰) مورد دیگر سوره نسا است که در یکی از آیات طولانی مسائل مربوط به ارث را به طور کامل بیان می دارد و البته در ادامه آیات بیان می دارد که این احکام از حدود الهی است و عمل به آن واجب می باشد .
يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۱﴾ خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى كند سهم پسر چون سهم دو دختر است و اگر [همه ورثه] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر [دخترى كه ارث مى برد] يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتى است كه [متوفى] فرزندى داشته باشد ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند براى مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مى برد] و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم مى برد [البته همه اينها] پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا د ينى [كه بايد استثنا شود] شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند [اين] فرضى است از جانب خدا زيرا خداوند داناى حكيم است (۱۱) وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴿۱۲﴾ و نيمى از ميراث همسرانتان از آن شما [شوهران] است اگر آنان فرزندى نداشته باشند و اگر فرزندى داشته باشند يك چهارم ماترك آنان از آن شماست [البته] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش كرده اند يا د ينى [كه بايد استثنا شود] و يك چهارم از ميراث شما براى آنان است اگر شما فرزندى نداشته باشيد و اگر فرزندى داشته باشيد يك هشتم براى ميراث شما از ايشان خواهد بود [البته] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش كرده ايد يا د ينى [كه بايد استثنا شود] و اگر مرد يا زنى كه از او ارث مى برند كلاله [=بىفرزند و بىپدر و مادر] باشد و براى او برادر يا خواهرى باشد پس براى هر يك از آن دو يك ششم [ماترك] است و اگر آنان بيش از اين باشند در يك سوم [ماترك] مشاركت دارند [البته] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش شده يا د ينى كه [بايد استثنا شود به شرط آنكه از اين طريق] زيانى [به ورثه] نرساند اين است سفارش خدا و خداست كه داناى بردبار است (۱۲)
در سوره انعام در سه آیه اولاد به کار رفته و هر سه مورد درباره کشتن اولاد توسط کافران به دلایل خشنودی بتان از راه بی خردی و نادانی و از بیم تنگدستی بیان می دارد . وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳۷﴾ و اين گونه براى بسيارى از مشركان بتانشان كشتن فرزندانشان را آراستند تا هلاكشان كنند و دينشان را بر آنان مشتبه سازند و اگر خدا مى خواست چنين نمیکردند پس ايشان را با آنچه به دروغ مى سازند رها كن (۱۳۷ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ ﴿۱۴۰﴾ كسانى كه از روى بى خردى و نادانى فرزندان خود را كشته اند و آنچه را خدا روزيشان كرده بود از راه افترا به خدا حرام شمرده اند سخت زيان كردند آنان به راستى گمراه شده و هدايت نيافته اند (۱۴۰ا قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۵۱﴾ بگو بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براى شما بخوانم چيزى را با او شريك قرار مدهيد و به پدر و مادر احسان كنيد و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد ما شما و آنان را روزى مى رسانيم و به كارهاى زشت چه علنى آن و چه پوشيده[اش] نزديك مشويد و نفسى را كه خدا حرام گردانيده جز بحق مكشيد اينهاست كه [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش كرده است باشد كه بينديشد (۱۵۱
در سوره اسرا باز سه مورد که مورد اول باز از کشتن اولاد به دلیل ترس از تنگدستی بیان سده و در مورد دیگر خطاب به شیطان در فریب دادن مردم با استفاده از اموال و اولاد بیان شده و مورد سوم مانند سوره آل عمران از سود نداشتن اولاد برای کافران بیان شده است . وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا ﴿۳۱﴾ و از بيم تنگدستى فرزندان خود را مكشيد ماييم كه به آنها و شما روزى مى بخشيم آرى كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است (۳۱) وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۶۴﴾ و از ايشان هر كه را توانستى با آواى خود تحريك كن و با سواران و پيادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شركت كن و به ايشان وعده بده و شيطان جز فريب به آنها وعده نمى دهد (۶۴) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۱۱۶﴾ كسانى كه كفر ورزيدند هرگز اموالشان و اولادشان چيزى [از عذاب خدا] را از آنان دفع نخواهد كرد و آنان اهل آتشند و در آن جاودانه خواهند بود (۱۱۶)
در سوره توبه هم سه مورد بیان شده که دو مورد خطاب به پیامبر ( ص ) است که خداوند به ایشان می گوید اموال و فرزندان کافران تو را به شگفتی نیاورد که این برای عذاب آنهاست و در مورد دیگر هم خطاب به کافران همین مورد را بیان می دارد . فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿۵۵﴾ اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نياورد جز اين نيست كه خدا مى خواهد در زندگى دنيا به وسيله اينها عذابشان كند و جانشان در حال كفر بيرون رود (۵۵) كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۶۹﴾ [حال شما منافقان] چون كسانى است كه پيش از شما بودند آنان از شما نيرومندتر و داراى اموال و فرزندان بيشتر بودند پس از نصيب خويش [در دنيا] برخوردار شدند و شما [هم] از نصيب خود برخوردار شديد همان گونه كه آنان كه پيش از شما بودند از نصيب خويش برخوردار شدند و شما [در باطل] فرو رفتيد همان گونه كه آنان فرو رفتند آنان اعمالشان در دنيا و آخرت به هدر رفت و آنان همان زيانكارانند (۶۹)
وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿۸۵﴾ و اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نيندازد جز اين نيست كه خدا مى خواهد ايشان را در دنيا به وسيله آن عذاب كند و جانشان در حال كفر بيرون رود (۸۵)
در سوره ممتحنه و مجادله نیز مانند سوره آل عمران و اسرا بازسود نداشتن اولاد و اموال بیان می شود . لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۳﴾ روز قيامت نه خويشان شما و نه فرزندانتان هرگز به شما سود نمى رسانند [خدا] ميانتان فيصله مى دهد و خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست ( ممتحنه۳ لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۱۷﴾ در برابر خداوند نه از اموالشان و نه از اولادشان هرگز كارى ساخته نيست آنها دوزخى اند [و] در آن جاودانه [مى مانند] (۱۷مجادله)
در سوره منافقون در یک مورد به مومنان یادآور می شود که اموال و اولاد شما را از یاد خدا غافل نکند و در مورد دیگر موضوعی درباره ایمان زنان به پیامبر بیان می شود .
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۹﴾ اى كسانى كه ايمان آورده ايد [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نگرداند و هر كس چنين كند آنان خود زيانكارانند (۹) يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲﴾ اى پيامبر چون زنان باايمان نزد تو آيند كه [با اين شرط] با تو بيعت كنند كه چيزى را با خدا شريك نسازند و دزدى نكنند و زنا نكنند و فرزندان خود را نكشند و بچه هاى حرامزاده پيش دست و پاى خود را با بهتان [و حيله] به شوهر نبندند و در [كار] نيك از تو نافرمانى نكنند با آنان بيعت كن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه زيرا خداوند آمرزنده مهربان است (۱۲)
در سوره سبا باز به اموال و اولاد را فتنه یا وسیله آزمایش شناخته و در مورد دیگر هم سخن کفار بیان شده که چون مال و اولاد دارند عذاب نمی شوند و جواب سخنشان هم بیان شده است . وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۳۵﴾ و گفتند ما دارايى و فرزندانمان از همه بيشتر است و ما عذاب نخواهيم شد (۳۵) قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۶﴾ بگو پروردگار من است كه روزى را براى هر كس كه بخواهد گشاده يا تنگ مى گرداند ليكن بيشتر مردم نمى دانند (۳۶)
وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ ﴿۳۷﴾ و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده باشند پس براى آنان دو برابر آنچه انجام داده اند پاداش است و آنها در غرفه ها[ى بهشتى] آسوده خاطر خواهند بود (۳۷) سبا در سوره انفال نیز مال و اولاد را وسیله آزمایش برشمرده است . وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۲۸﴾ و بدانيد كه اموال و فرزندان شما [وسيله] آزمايش [شما] هستند و خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است (۲۸) انفال
در سوره تغابن نیز در یک مورد بیان شده که برخی همسران و اولاد شما دشمنتان هستند و در مورد دیگر هم اموال و اولاد را مایه آزمایش برشمرده است . يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۴﴾ اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حقيقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمايند از آنان بر حذر باشيد و اگر ببخشاييد و درگذريد و بيامرزيد به راستى خدا آمرزنده مهربان است (۱۴) إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۱۵﴾ اموال شما و فرزندانتان صرفا [وسيله] آزمايشى [براى شما]يند و خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است (۱۵)
در سوره حدید نیز تفاخر به مال و اولاد بیان شده است . اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿۲۰﴾ بدانيد كه زندگى دنيا در حقيقت بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان است [مث ل آنها] چون مث ل بارانى است كه كشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بينى آنگاه خاشاك شود و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست (۲۰)
کلمات با ابتدا و انتهای حروف برای کلاس اول و پیش دبستانی : آب –آهو – آهن – آش – آسیا _ آتش – آلو – آب نبات – آدم – آهنگر –آنتن – آخر – آدامس – آموزگار- آرد – آفت – آقا – آهک – آچار- آغل – آبشش – آبشار – آسیاب – آرام -آفتابه –
رضا – بها - آقا – بلا – بنا – صدا – عصا – فسا – هوا – خدا – شفا – ملا – غذا – اعضا – آشنا – امضا – انشا – بابا – صدرا – دانا – دریا – گرما – سرما – یکتا – یلدا – حلوا
باد – بال – بام – باغ – بره – بذر – بید – بیل – بله – بلیط – بلبل – بنا – بنه – بنز بوق – برف – برق – بابا – بالن – باله – بانک – باران – ببر – بهمن – برده – براده –
آب – شب – لب – سیب – بمب – عقب – رطب – چوب – چرب – چسب – سرب – ترب – ضرب – مکتب – صلیب – عقرب – قلاب – قالب – حباب – حساب – کباب – کتاب – جنوب – جواب – جوراب –
پا - پل – پفک – پدر – پهن – پیچ – پله – پلک – پلو – پلیس – پشم – پمپ – پاک – پری – پسته – پایه – پاکت – پارس – پدال – پیاز – پنیر- پماد – پشمک – پنبه – پودر – پونه
سوپ – چاپ – تاپ – چپ – پمپ – توپ – لامپ – سوپاپ – تلسکوپ – میکروسکوپ – کچاپ – لپ – آلپ – اسنپ – کاپ – کمپ – پاپ – تیپ – زیپ – استامپ - فتوشاپ تاج – تار – تگرگ – تازه – تمیز – تیز – توت – تیز –تیغ – تپه – تیر – تیم تکه – تخم – تخمه – تخم مرغ – تخت – تله - تشک – تشت – تیشه – تمشک – تنگ – تنه – ترب – تانک –
بت – کت – سوت – دشت – ذرت - دست – هفت – هشت – مشت – شوت – بخت – تخت – مشت – املت – قیمت – بهشت – بیست – صحبت – صورت – دولت – قدرت – گوشت
ثبت – ثلث – ثبات – ثواب – ثریا – ثروت – ثمره –ثابت – ثالث – ثانویه – ثبتنام - اثر – لثه – مثل – نثر – اثاث – کوثر - مثال
مثلث - ارث – ثلث – باعث – حدیث – مبعث – وارث – احداث – میراث - بحث
جک – جو – جیب – جایزه – جفت – جهت – جیغ – جلد – جلو – جمع – جشن – جنگ – جنس – جوک – جنس – جاده – جالب – جامد – جامدادی – جعبه – جگر جهان
آج – حج – کج – پنج – عاج – کاج – لنج – موج – تاج – برنج – هویج – رایج – گنج – زوج – اسفنج – اسفناج – اوج – ارج – پنج – برج – خرج – علاج - گیج
چپ – چک – چاه – چای – چاپ – چتر – چین – چکش – چشم – چشمه – چرب – چرخ – چرک – چسب – چادر – چاق – چانه – چهار – چهل – چهره – چمدان -
گچ – مچ – قاچ – قارچ – پیچ – کوچ – کلاچ – پارچ – سوئیچ – اسکاچ – قوچ – هیچ – منچ – بلوچ – اینچ – سوئچ - مارپیچ
حس – حال – حرف – حروف – حمال – حمید – حقوق – حنا – حوض – حافظ – حاکم – حباب – حد – حق – حل – حفاظت – حساس – حدس – حبیب – حکم - حسن
صبح – صلح – ذبح – مدح – روح – سطح – صالح – صحیح – فاتح – جراح – مداح – سلاح – املاح – فتح – شبح – نوح – جناح – جراح – ملاح – مسیح – مسلح – مطرح - وضوح
خر – خط - خان – خال – خار – خون – خبر – خدا – خیس – خشک – خنک – خوب – خرج – خاک – خراج – خزه – خازن – خواهر – خواهش – خانواده – خبرنگار -
مخ – نخ – چرخ – کاخ – شاخ – شیخ – سیخ – سرخ – تلخ – تاریخ – پاسخ – میخ – یخ – بلخ – مسخ – راسخ – نفخ – سیخ – دوزخ – فرسخ – کلوخ – منسوخ - مریخ
دل – دماغ – ده – دم – دیوار – دنیا – دیوانه – درنا – داغ – داس – دست – درو – دعا – دهان – دیو – دشت – دیگ – دامن – دزد – داداش – دایی – دانا – دندان – دیوانه -
صد – مد – رعد – مداد – سد – آرد – سبد – باد – بید – بند – عدد – قند – گرد – گنبد – کمد – کود – شهد – اسپند – اسفند – گوسفند – کمند – سمند -
ذات – ذبح – ذکر – ذوب – ذوق – ذره – ذرت – ذخیره – ذائقه – ذخایر – ذکاوت – ذکریا – ذلت – ذخیره – ذوزنقه – ذره بین – ذبیح – ذوالفقار – ذوالجلال –
اخذ – کاغذ – لذیذ – لذت – نفوذ – ماخذ – منفذ – اتخاذ – منافذ – لذایذ -
رد – رگ – رب – رم – ری – رز – رس – رخ – رج – رک – ریز – ریگ – ریل – رسم – راه – راس – ریاضی – ربط – رخش – رمق – رنده – رنو - رود – رطب – رادار
بر – در – خر – شر – فر – لر – لار – زر – سر – تر – کر – ابر – آجر – آخر – شهر – تور – بذر – دسر – عصر – عمر – عنصر – عطر – قبر – قهر – قادر – جگر – جانور – کبوتر
زد – زن – زاج – زیر – زیره – زیاد – زاغ – زلف – زین – زخم – زهر – زرشک – زندگی – زبان – زیتون – زره – زاویه – زندان – زنده – زیاد – زیبا – زور – زند
آز – رز – دز – گز – ارز – ساز – باز – بنز – گاز – چیز – لیز – لنز – ماز – لرز – مغز – موز – ناز – غاز – ریز – رمز – روز – طنز – آواز – آویز – آغاز – مویز – برنز
سد – سر – سی – سه – سل – سن – سم – سگ – سرنگ – سک – سال – سالن – سینما – ستاره – سرما – سرمایه – سحر – سیب – سبد – سبو – سیل – سلام – سالم – سلامت
بس – حس – مس – رس – برس – طبس – داس – درس – عدس – عکس – قفس – گیس – هوس – مگس – خرس – خیس – موس – واکس – ترس – توس – آدرس – اساس
شب – شک – شش – شیب – شبکه – شیر – شادی – شیرین – شادمان – شاد – شاخ – شال – شالیزار – شام – شبنم - شعر – شاعر – شهید – شیک – شکایت – شکم – شمع
آش – کش – آتش – فاش – فرش – فیش – قوش – هوش – جهش – چکش – جوش – کفش – کیش – خوش – ماش – شپش – نقش – ورزش – ارزش – پرورش
صد – صف – صبح – صاف – صبا – صبر – صدا – صدف – صدر – صادق – صندوق – صدیق – صفا – صحت – صحبت – صخره – صلح – صالح – صمغ – صوت – صرع
قرص – حرص – خاص – شخص – شاخص – نقص – ناقص – مخصوص – غواص – رقاص – قصاص – حریص – شاخص – مخلص – اختصاص –
ضد – ضبط – ضعیف – ضعف – ضلع – ضمن – ضرب – ضرر – ضایع – ضمیر – ضربت – ضریع – ضابطه – ضایعه – ضیافت – ضخامت – ضمانت – ضمینه -
بعض – عوض – عرض – فیض – قبض – قرض – حیض – حوض – محض – مرض – نبض – نقض – عریض – عروض – معرض – مریض – ناقض – ریاض – تعرض – عوارض – فرائض
طب – طه – طی – طاس – طبق – طرف – طلب – طبخ – طبع – طعم – طبس – طعن – طفل – طبیب – طیب – طیف – طلا – طلق – طبیعت – طبقه – طلبه
خط – شط - بسط – فقط – قسط – قحط – خبط – خلط – لوط – شرط – نمط – وسط – غلط – ربط – ضبط – بلوط – بساط – خیاط – خطاط – مسلط – نشاط – سقوط
ظن – ظفر – ظهر – ظلم – ظن – ظرف – ظالم – ظاهر – ظریف – ظهور – ظلمت – ظنین – ظهراب – ظرافت – ظرائف – ظرفیت – ظالمانه –ظابطه – ظواهر -
حظ – حفظ – لفظ – وعظ – واعظ – حافظ – لفاظ – لحاظ – تلفظ – الفاظ – محافظ – محفوظ – غلیظ – تغلیظ – خداحافظ – غیظ – الفاظ -
عاج – عدد – عصا - عصر - عدس – عقب – عجله – عیب – عکس – علف – عمق – عمه – عمو – عمر – عرب – عرق – عسل – عطر – عابر – عدل – عفت – عقد – عجیب - عید
مربع – ربع – انواع - دفع – قطع – جمع – شمع – نفع – نوع – فرع – فروع – بلع – صانع – ذرع – قمع – خلع – منع – منبع – متنوع – اوضاع – رکوع – دفاع - قاطع
غم – غش – غار – غیب – غصه – غذا – غده – غله – غلط – غول – غرق – غرش – غافل – غایب – غبار – غیبت – غیرت
باغ – تیغ – صمغ – دوغ – جیغ – دماغ – شلوغ – وزغ – زاغ – الاغ – دروغ – چراغ – کلاغ – سراغ
فک – فن – فر – فاش – فال – فالوده – فردا – فریاد – فروردین – فقط – فقیر فهمیده – فلج – فلش – فیلم – فوت – فرخ – فرمان – فندوق – فضا – فاسد - فاکس – فارس
صف – دف – کف – الف – کیف – علف – صدف – هدف – برف – صاف – بوف –کاشف – لیف – لطف – ظرف – سقف – لطیف – زلف – ضعیف – حریف – عفیف – فیلسوف
قد – قو – قر – قوی – قایق – قرقی – قوطی – قیافه – قلب – قطر – قاتل – قاب – قارچ – قاشق – قندان – قله – قلب – قالب – قلاب – قلاده – قصر – قدم – قفس – قیچی
حق – لق – مستحق – قایق – سماق – حقوق – برق – بوق – احمق – عایق – عمیق – فوق – فرق – چاق – چپق – مشق – شوق – ساق – طلق – رفیق – شرق – سابق – خالق
کج – کل – کر – کود – کوه – کوسه کوچه – کمان – کلانتر – کد – کش – کف – کاخ – کم – کلاغ – کلاس – کاسه – کبوتر – کیف – کفش – کاشف – کودک – کودن
یک – فک – حک – چک – کک – لک - شک – تک – اردک – کودک – نمک – الک – اشک – خاک – خارک – دوک – عینک – فلک – جلبک – قلک – عروسک – چرک – کلک
لب – لق – له – لک – لپ – لاک – لال – لار - لامپ – لاف – لبه – لبو – لذت – لعل – لفظ – لعن- لقب – لگن – لگد – لحن – لیف – لیگ – لیز – لجن – لخت – لنگ – لنج – لوح – لوزی – لطف – لانه – لاله
آل – دل – گل – بل بل – حل – حل – خل – کل – قله - غله – اهل – ایل – آمل – عدل – طول – بال – بیل – بخل – دکل – عقل – عسل – فال – فصل – هتل – خال – کال – شال – مبل – الکل – بابل – بقال
من – مد – مردم – مرگ – مرز – مادر – مزه – مس – مبل – معدن – ماه – میخ – مچ – مثال – منظره – ماش – مار – ماست – مروارید – مرجان – مدرک – مگس – محل
کم – گم – سم – بم – غم – خم – گندم – مردم – اتم – آدم – اخم – اسم – رسم – عالم – بوم – بام – قدم – قلم – قسم – گرم – حاکم – چشم – خام – خشم – کرم – شام
نم – نو – نی – نفت – ناله – نفرین – نماز – نیاز – نامه – نام – نشان – نخ – نخاع – ناو – نصف – نذر – نفر – نفس – نعناع – نگاه - نقل – نقاشی – نقطه – نیکو – ناقص
من – تن – سن – زن – فن – گردن – آهن – بدن – ذهن – دین – دکان – یمن – جشن – معدن – کهن – خون - آلان – لگن – نان – وزن – وطن – میهن – روان
وال – وام – وان – وزن – وصل – وبا – وضو – وداع – وقف – وقت – وحشی – وجب – واکس – واکسن – ورود – وضع – ورزش – واحد – ویژه – واژه – وحشت
گاو – سرو – دیو – دلو – عضو – هجو – نحو –
هل – همت – همراه – همان – هرم – هار – هاون – هلو – هیچ – هدف – هند – هنر – هوش – هتل – هالو – هدهد – هدیه – هفت – هلاک – هفته – هیکل – همیشه – هیزم تنها – مهتاب – مهر – شهید - بهشت - مشهد – بهمن – میهن – جهان – نهنگ – مهم – نهار – شهر – تهران – بهار – سهم – نهال - قهرمان
آه – به – شاه - کاه – کلاه – همراه – نگاه – ده – چاه – بده – گره – کوه – ماه – راه – آگاه – پگاه – گیاه – گناه – بنگاه – پناه – رفاه – سیاه – تباه – گمراه
له – نه – الله – آگه - به – ته – تنبیه – سفیه –
یک – یاد – یار – یاس – یخ - یال – یقه – یلدا – یمن – یاور – یاغی – یزدان – یگانه – یکتا – یهود – یخچال – یونان – یورش – یوسف - یونس
چای – برای – رای – روشوی – موی - نای
قرآن کریم دارای 114 سوره است که ابتدای 29 سوره حروف مقطعه آمده است و در 24 مورد بعد از حروف مقطعه آیه ای درباره قرآن آمده است . در سوره نسا آیه بعد درباره یگانگی خدا و آیات بعدی باز درباره قرآن می باشد . در سوره مریم در قسمتی از سوره از پیامبران دیگر با عبارت وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ در ابتدای سوره نام می برد . ابتدا حضرت مریم (س) بعد حضرت ابراهیم (ع) وحضرت موسی (ع) و حضرت اسماعیل (ع) و حضرت ادریس (ع) و در آخر سوره هم با آیه فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا باز درباره قرآن می گوید . در سوره عنکبوت هم از آیه 45 با ایه اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ چندین آیه درباره قرآن می باشد . در سوره قلم نیز دو آیه پایانی درباره قرآن می باشد . ابتدای 15 سوره : الصافات – الذاريات – الطور – النجم – المرسلات – النازعات – البروج – الطارق – الفجر – الشمس – الليل – الضحى – التين – العاديات – العصر با واو قسم می باشد . ابتدای 10سوره های : النساء – المائدة - الحج - الأحزاب – الحجرات – الممتحنة - الطلاق – التحريم – المزمل – المدثر با یا ایها شروع می شود . در ابتدای 7 سوره : الواقعة – المنافقون – التكوير – الإنفطار – الانشقاق – الزلزال – النصر کلمه اذا می باشد . ابتدای 5 سوره: الجن – الكافرون – الإخلاص – الفلق – الناس با کلمه قل می باشد . در ابتدای 5 سوره : الحمد – الأنعام – الكهف – سبأ – فاطر کلمه الحمد می باشد . ابتدای 4 سوره الفتح – نوح – القدر – الكوثر با انا آغاز می شود و در ابتدای بقیه نیز این کلمات می باشد : اتی – ارایت – اقترب – اقرا – الحاقه - الذین - الرحمن– القارعه – الم – الهاکم - براءه - تبارک - تبت - تنزیل - سال - سبح - سبحان - يَسْأَلُونَكَ - سوره – عبس – عم – قد – لا - لایلاف – لم – ویل – هل - یسبح در جدول ابتدای تمام سوره ها آمده است . لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید . ادامه مطلب ... تكرار در شعر يكي از آرايه هاي ادبي است كه اگر در شعري به كار برده شود ،به سبب ايجاد موسيقي در شعر باعث لطافت بيشتر شعر مي گردد . تكرار در شعر به چندين روش انجام مي گردد . گاهي ممكن است يك قسمت شعر تكرار گردد و گاهي يك كلمه تكرار شود . گاهي نيز شاعر با تكرار يك حرف برموسيقي شعر مي افزايد . البته اينگونه نيست كه اگر حرفي در يك بيت چند بار تكرار شد بر موسيقي شعر بيفزايد . بلكه به كار گيري حرف و همچنين حروف ديگري كه در كنار آن حرف مي باشد نيز بسيار مهم مي باشند . منوچهري گفته : خیزید وخز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است آن برگ رزان بین که برآن شاخ رزانست گویی به مثل پیرهن رنگ رزانست لطفا براي مشاهده بقيه اشعار به ادامه مطلب مراجعه فرماييد . ادامه مطلب ... دو شنبه 2 شهريور 1397برچسب:شعر,تكرار,موسيقي,حافظ,آرايه هاي ادبي,مراعات نظير, :: 23:31 :: نويسنده : ابوالفضل فرایند ارزشیابی جهت بررسی میزان تحقق اهداف تعیین شده از سوی هر نهاد امری اجتناب ناپذیر ی باشد و بر این اساس نهادهای مختلف باید بر اساس اهداف تعیین شده ملاک های ارزشیابی از عملکرد پرسنل زیر مجموعه خود را قبل از شروع سال مورد ارزیابی تعیین و با انعقاد قرارداد ارزشیابی حدود انتظارات خود را از افراد تعیین نمایند تا پس از پایان دوره بتوانند میزان تحقق این اهداف و راندمان کار پرسنل را اندازه گیری نمایند . البته اصول کلی ارزشیابی هر ساله توسط سازمان اداری و استخدامی کشور تبیین گشته و نهادهای مختلف بر اساس اهداف خود و بخشنامه صادره شاخص های ارزشیابی را تعیین نمایند . براین اساس برای هر بخش از پرسنل خود اهداف جداگانه و در نتیجه فرم ارزشیابی جداگانه تنظیم می نمایند . براین اساس فرم های ارزشیابی در آموزش و پروش شامل چند دسته می شود که عبارتند از مدیران - کارمندان – کادر آموزشی – کادر خدماتی که هر کدام شامل شاخه های دیگری می شوند . فرمهای ارزشیابی تکمیل شده به عنوان نمونه می باشند و شخص ارزشیابی شونده امتیاز کامل را دریافت نموده که مسلما مقداری از شاخص ها و امتیازات تغییر خواهد کرد و همچنین عوامل اختصاصی نوشته شده باید بر مبنای قرارداد اولیه بین ارزشیابی کننده و ارزشیابی شونده باشد و می تواند تغییر کند یا امتیاز هر قسمت تغییر نماید اما باید مجموع امتیاز این قسمت 50 ( و 60 برای نیروهای پشتیبانی ) شود . نکته مهم دیگر سقف تشویقی می باشد که برای مدیر مدرسه 2 امتیاز یعنی 4 تشویقی و برای سایر رده ها هرکدام 2 تشویقی می باشد و مثلا اگر کسی 4 تشویقی مدیر کل داشت فقط 2 تا از آنها مورد قبول است . نکته دیگر : در صورتی که ارزشیابی کننده امتیاز کامل را در هر یک از شاخص های اختصاصی و یا شاخصهایی که نیاز به ارائه مدرک نمی باشد ، به ارزشیابی شونده ندهد باید در فرمهای ثبت شاخص های مستمر عملکرد ایشان درج نموده باشد و به اطلاع ارزشیابی کننده رسانده باشد . نمونه فرم تکمیل شده نیروهای خدماتی ( خدمتگزار ) ادامه مطلب ... سه شنبه 19 تير 1397برچسب:فرم ارزشیابی , نیروی خدماتی , نمونه تکمیل شده , آموزش و پرورش , پشتیبانی, :: 23:38 :: نويسنده : ابوالفضل فرایند ارزشیابی جهت بررسی میزان تحقق اهداف تعیین شده از سوی هر نهاد امری اجتناب ناپذیر ی باشد و بر این اساس نهادهای مختلف باید بر اساس اهداف تعیین شده ملاک های ارزشیابی از عملکرد پرسنل زیر مجموعه خود را قبل از شروع سال مورد ارزیابی تعیین و با انعقاد قرارداد ارزشیابی حدود انتظارات خود را از افراد تعیین نمایند تا پس از پایان دوره بتوانند میزان تحقق این اهداف و راندمان کار پرسنل را اندازه گیری نمایند . البته اصول کلی ارزشیابی هر ساله توسط سازمان اداری و استخدامی کشور تبیین گشته و نهادهای مختلف بر اساس اهداف خود و بخشنامه صادره شاخص های ارزشیابی را تعیین نمایند . براین اساس برای هر بخش از پرسنل خود اهداف جداگانه و در نتیجه فرم ارزشیابی جداگانه تنظیم می نمایند . براین اساس فرم های ارزشیابی در آموزش و پروش شامل چند دسته می شود که عبارتند از مدیران - کارمندان – کادر آموزشی – کادر خدماتی که هر کدام شامل شاخه های دیگری می شوند . فرمهای ارزشیابی تکمیل شده به عنوان نمونه می باشند و شخص ارزشیابی شونده امتیاز کامل را دریافت نموده که مسلما مقداری از شاخص ها و امتیازات تغییر خواهد کرد و همچنین عوامل اختصاصی نوشته شده باید بر مبنای قرارداد اولیه بین ارزشیابی کننده و ارزشیابی شونده باشد و می تواند تغییر کند یا امتیاز هر قسمت تغییر نماید اما باید مجموع امتیاز این قسمت 50 ( و 60 برای نیروهای پشتیبانی ) شود . نکته مهم دیگر سقف تشویقی می باشد که برای مدیر مدرسه 2 امتیاز یعنی 4 تشویقی و برای سایر رده ها هرکدام 2 تشویقی می باشد و مثلا اگر کسی 4 تشویقی مدیر کل داشت فقط 2 تا از آنها مورد قبول است . نکته دیگر : در صورتی که ارزشیابی کننده امتیاز کامل را در هر یک از شاخص های اختصاصی و یا شاخصهایی که نیاز به ارائه مدرک نمی باشد ، به ارزشیابی شونده ندهد باید در فرمهای ثبت شاخص های مستمر عملکرد ایشان درج نموده باشد و به اطلاع ارزشیابی کننده رسانده باشد . فرمهای تکمیل شده کادر آموزشی : الف - فرم تکمیل شده آموزگار همچنین در ادامه مطلب فرمهای تکمیل شده را به صورت فایل word و قابل ویرایش می توانید مشاهده نمایید . ادامه مطلب ... شنبه 16 تير 1397برچسب:فرم ارزشیابی , آموزگار , نمونه تکمیل شده , آموزش و پرورش , آموزشی, :: 20:34 :: نويسنده : ابوالفضل ابتدا برای شماره گذاری در صفحات یک سند باید از سربرگ Insert گزینه Page number را انتخاب نماییم و از بین 4 گزینه top of Page - bottom Page - Page margins- current position یکی را انتخاب می نماییم . که گزینه top of Page برای درج شماره صفحه در بالای صفحات می باشد و می توان قسمتهای مختلف بالای صفحه را انتخاب نمود و مرسوم ترین گزینه bottom of Page است که شماره را در پایین صفحه و در مکان دلخاه درج می نماید و گزینه Page margins شماره را در کناره راست یا چپ صفحه درج می نماید و گزینه current position شماره را در جایی که مکان نما قرار دارد درج می نماید و می توان در هرجایی از متن آن را قرار داد . دو گزینه دیگر یعنی format page numbers remove page numbers برای تغییر فرمت و حذف شماره گذاری می باشد .
ادامه مطلب ... نام بيست و هفت پيامبراز پیامبران الهي که معروفند، در قرآن مجيد ذكر شده از این بین نام حضرت عزیر فقط یکبار که البته داستان مردن و زنده شدن او در قرآن در آیه 259 سوره بقره بدون نام بردن از او بیان شده و در آیه 30 سوره توبه نیز نام او آورده شده که یهود او را پسر خدا می دانستند و چند پیامبر نامشان دوبار در قران آمده از جمله حضرت ادریس که در آیه 56 سوره مریم و آیه 85 سوره انبیا نام ایشان ذکر شده و حضرت طالوت (ع) که در آیات 247 و 249 سوره بقره ماجرای مبارزه او با جالوت آمده است و حضرت ذاالکفل (ع) که در آیه 85 سوره انبیا و آیه 48 سوره صاد نام ایشان آمده است و حضرت الیاس که در آیه 123 سوره صافات و آیه 85 سوره انعام نامشان آمده و حضرت الیسع ( ع) در آیه 86 سوره انعام و آیه 48 سوره صاد نامشان آمده است . تکرار نام بقیه پیامبران در جدول زیر آمده است . نام برخی پیامبران به جز اسم خاص آن پیامبر به معنای دیگر هم به کا برده شده مانند هود که 10 بار در قرآن آمده و 7 بار منظور حضرت هود و 3 بار به معنای قوم یهود آمده است . یا صالح که 132 بار در قرآن آمده و فقط 9 بار به نام حضرت صالح اشاره دارد و بقیه به معنی عمل نیک می باشد .یا آدم که 25 بار در قرآن آمده و 9 بار به فرزندان آدم و 16 بار به حضرت آدم اشاره دارد . ادامه مطلب ... ماجرای حضرت سلیمان علیه السلام در چندین سوره از قرآن بیان شده که عبارتند از : سوره بقره آیه 102 که درباره هاروت و ماروت و ساحری می باشد . سوره نسا آیه 163 وحی کردن به پیامبران از نوح و بعد از او که سلیمان هم می باشد سوره انعام آیه 84 که درباره پیامبران نسل حضرت ابراهیم است . سوره انبیا آیات 78 تا 82 که درباره قضاوت حضرت سلیمان و نیز دادن حکمت به سلیمان و داوود و رام کردن باد برای سلیمان و همچنین خدمت شیاطین به سلیمان می باشد . سوره نمل آیات 15 تا 44 که عطا کردن علم و دانش به سلیمان و دانستن زبان پرندگان و بعد ماجرای سلیمان و مورچه و همچنین ماجرای ملکه سبا به طور کامل می باشد . سوره سبا آیات 12 تا 14 درباره رام ساختن باد و جن و ذوب معادن مس و در پایان ماجرای فوت سلیمان و موریانه خوردن عصای او می باشد . سوره صاد آیات 30 تا 40 که در این آیات به داوود اشاره می شود و بعد ماجرای تماشای گله اسب ها در هنگام غروب توسط سلیمان و بعد ماجرای دیدن جسد بر تخت سلیمان و توبه سلیمان و در نهایت چیزهایی که به سلمان داد مانند رام کردن باد و خدمت شیاطین ادامه مطلب ... ماشین حساب ویندوز ماشین حساب بری بیشتر کاربران تنها هنگام محاسبه چهار عمل اصلی ریاضی کاربرد دارد در حالیکه قابلیتهای زیادی دارد . که در سه قسمت قرار دارند در قسمت اول نوع ماشین حساب که برای چه کاری قصد استفاده از آن را داریم مشخص شده و دارای 4 گزینه می باشد که عبارتند از : standard که عملیات متعارف را انجام می دهد که بیشتر همان 4 عمل اصلی می باشد. scientific که به ماشین حساب مهندسی معروف است و عملیات علمی را محاسبه می کند و می توان محاسبات مثلثاتی یا به توان رساندن اعداد و یا محاسبه جذر اعداد در ریشه های مختلف و ... را محاسبه نمود . گزینه دیگر Programmer می باشد که برنامه نویسی است و براساس گزینه انتخابی عملیات محاسباتی را براساس زبان ماشین بیان می دارد و وضعیت 64بیت را در هنام محاسبات نشان می دهد . و همچنین می توان برای تبدیل اعداد در مبناهای مختلف که شامل مبنای 16 و مبنای 10 و مبنای 8 و مبنای 2 می باشد را به هم تبدیل نمود . لطفا برای مشاهده بقیه به ادامه مطلب مراجعه فرمایید . ادامه مطلب ... جشنهاي باستان : در متون ادبي قوم آريا از جمله اقوام شاد بوده اند كه از هر فرصتي براي شادي و دور هم بودن و به ياد هم بودن استفاده مي كرده اند . در متون ادبي بيشتر از سه جشن مهم آريايي به نامهاي جشن نوروز كه در ابتداي سال و اول فروردين انجام مي گرفته و يادگار جمشيد كياني و زمان تاجگذاري اوست . جشن ديگر جشن مهرگان در ابتداي مهر ماه و در برخي منابع در 16 مهر ماه انجام مي گرفته و زمان پيروزي فريدون بر ضحاك مي باشد و جشن ديگر جشن سده كه در دهم بهمن ماه انجام مي گرفته است . ديگر جشن معروف جشن تيرگان كه زمان جانفشاني آرش كمانگير مي باشد . اما از اين جشن در اشعار شعرا چندان اثري نيست . البته جشنهاي ديگري هم وجود داشته كه مانند سه جشن اول همگاني نبوده و هميشه اجرا نمي شده است . قاآني جشنهاي معروف را در يك تركيب بند آورده كه جالب است : بوالعجب هنگامه ای خلق جهان آراستند طرفه جشنی جانفزا پیر و جوان آراستند گر نشد بیتالشرف بیتالهبوط آفتاب جشن نوروزی چرا در مهرگان آراستند تا ز تنشان روح نگریزد ز شادی در عروق رشتهها هر یک ز بهر حبس جان آراستند جان به تنشان تازه شد از تنگ ظرفی لاجرم جای اول روح را در استخوان آراستند تا حَمَل را باز نشناسد ز جدی آهوی چرخ جشن نوروزی دو مه پیش از کمان آراستند ادامه مطلب ... يكي از پركاربردترين كلمات در رباعيات خيام كلمه مي مي باشد البته به جز خود كلمه مي گاهي خيام از آب انگور و يا شراب و يا باده استفاده مي كند در حدود نيمي از رباعيات خيام داراي كلمه مي مي باشد . در برخي رباعيات موضوع درباره مي و مي خواري مي باشد و در برخي نيز چندان تكيه اي بر مي نمي باشد . ابياتي مانند : « گر می نخوری طعنه مزن مستانرا بنیاد مکن تو حیله و دستانرا توغره بدان مشوکه می می نخوری صدلقمه خوری که می غلامست آنرا» در مجموعه رباعيات خيام است كه شايد با بقيه فرق دارد و در آن نه تنها از مي خواري تمجيد نشده بلكه آنرا عملي حدودا ناپسند معرفي مي نمايد .
در رباعيات سيزده گانه مونس الاحرار كه مستند ترين رباعيات خيام مي باشد نيز در شش رباعي درباره ي مي و باده سخن به ميان آمده است . كه در اين رباعيات نيز همان مفهوم رباعيات آورده شده در نسخه هاي غني – فروغي و نسخه هدايت كه از معتبرترين نسخه هاي رباعيات خيام مي باشند بيان گرديده است . ای آنکه نتیجه ي چهار و هفتی وز هفت و چهار دایم اندر تفتی می خور که هزار بار بیشت گفتم باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی ادامه مطلب ... در رباعيات خيام از بهشت و دوزخ زياد نام برده شده است در مجموعه 13 رباعي كه از خيام در كتاب مونس الاحرار آمده نامي از بهشت و دوزخ برده نشده گرچه بيشتر به آمدن انسان به دنيا و رفتن از اين دنيا اشاره مي نمايد اما به بهشت و دوزخ اشاره اي نمي كند اما در رباعيات خيام به تصحيح فروغي و غني و نيز ترانه هاي خيام اثر صادق هدايت به بهشت و دوزخ اشاره شده و در چندين رباعي با موضوع بهشت و دوزخ با كلمه گويند شروع مي گردد كهبيشتر به نظر مي رسد منظور حكيم از شخص گوينده افراد مذهبي كه دين را مايه ي دست اندازي به اموال مردم قرار مي دهند مي باشد و بعد نظر مخالف خود را عنوان مي دارد كه اين رباعيات بدين شرحند البته در برخي جاها بين اين دو نيز اختلافاتي وجود دارد : در نسخه هدايت مي گويد : گویند بهشت عدن با حور خوش است من میگویم که آب انگور خوش این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار کاواز دهل برادر از دور خوش است ادامه مطلب ... عطار در منطق الطير پس از تصميم مرغان براي يافتن سيمرغ انتقادهاي آنها شروع مي شود كه عطار سخن 10 تا از آنها را به ترتيب اول بل بل و بعد از او طوطي ، طاووس ، بط ، كبك ،هماي ،باز و بوتيمار را مي آورد و دو پرنده آخر كوف و صعوه مي باشند . کوف آمد پیش چون دیوانهای گفت من بگزیدهام ویرانهای كوف كه تمثيلي از افراد گوشه گير مي باشد و افرادي كه خود را از جامعه جدا مي دانند و معتقدند اگر با ديگران باشند به گنج يا سعادت نخواهند رسيد . برخي از اين افراد اختلاط با اجتماع را به دليل اينكه خيلي از مردم ممكن است داراي برخي كج رفتاري ها باشند را باعث انحراف خود از راه سعادت مي دانند و بنابراين هيچكس جز خود را مومن و به دور از انحراف نمي دانند . از ديد اين افراد اجتماع بايد خودش خود را بسازد و افراد ناسالم را از بين ببرد تا افراد سالم زندگي راحت تري داشته باشند . كوف مي گويد من به اين دليل به ويرانه علاقه دارم كه آنجا جاي گنج است و براي اينكه من گنج را بيابم بايد از همه كس دوري گزينم : در خرابی جای میسازم به رنج زانک باشد در خرابی جای گنج لطفا براي مشاهده بقيه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد . ادامه مطلب ... هشتمين مرغي كه عطار در منطق الطير او را به ميدان مي آورد، بوتيمار است كه پرنده اي است كه بر لب آب مي نشيند و غصه مي خورد كه چرا قطره اي از آب كم شده است و تمثيلي است از افراد خسيس كه فقط به جمع كردن مال دلخوشند و خرج كردن آن را حتي براي خود روا نمي دارند و هميشه غصه كم شدن دارايي خود را دارند . بوتيمار مي گويد : مني كه هميشه بر لب دريا مي نشينم و از خساست خودم قطره اي از آب دريا نمي نوشم و اگر قطره اي از آب دريا كم گردد دل من كباب مي شود : بر لب دریا نشینم دردمند دایما اندوهگین و مستمند چون نیم من اهل دریا، ای عجب بر لب دریا بمیرم خشک لب گر ز دریا کم شود یک قطره آب زآتش غیرت دلم گردد کباب براي همچو مني عشق دريا كافي است و توانايي رسيدن به سيمرغ را ندارم . چون منی را عشق دریا بس بود در سرم این شیوه سودا بس بود آنک او را قطره ي آبست اصل کی تواند یافت از سیمرغ وصل لطفا براي مشاهده بقيه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد . ادامه مطلب ... در منطقل الطير بعد از تصميم مرغان به سفر هر كدام از مرغان به بيان اشكالات سفر مي پردازند كه عطار سخنان ده مرغ را كه هر كدام تمثيلي از قشر خاصي از افراد اجتماع مي باشند را در ده بخش مي آورد و در دنباله انتقادات مرغ ، جواب هدهد به او را هم مي آورد و پس از آن هم حكايتي فراخور سخنان مرغ و هدهد مي آورد . كه ابتدا بلبل و پس از آن به ترتيب طوطي ، طاووس ، بط ، كبك و هماي به بيان سخن مي پردازند و هفتمين پرنده باز است كه در كلام عطار ممثل افرادي است كه متملق و چاپلوسي را شيوه خود ساخته و مي خواهند از اين طريق به بزرگان نزديك شده و در سايه آنها خود هم به نان و نوايي برسند و اين افراد هميشه تملق صاحبان قدرت را مي نمايند و اگر صاحب قدرتي از منصب خود بركنار گردد ديگر كاري به او ندارند . براي اين اشخاص اصطلاحات فراواني به كار برده مي شود نظير بادمجان دور قاب چين ، پاچه خوار و يا به قول سعدي مگسان دور شيريني كه مانند مگس دور شيريني را شلوغ مي كند اما فقط به منفعت خود كه خوردن شيريني است فكر مي كند نه چيز ديگري . باز بيان مي دارد كه : گفت من از شوق دست شهریار چشم بربستم ز خلق روزگار لطفا براي مشاهده بقيه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد . ادامه مطلب ... اسدي طوسي كه مهمترين اثر او لغت نامه لغت الفرس اسدي مي باشد . و اثر ديگر او ابنيه عن حقايق ادويه مي باشد . او كتاب گرشاسب نامه را به پيروي از شاهنامه استاد سخن حكيم فردوسي سروده است كه يكي از بهترين آثاري است كه به پيروي از شاهنمامه نوشته شده است . در اين كتاب در ماجراي گشتن گرشاسب و مهراج به دور هند شاعر از برخي عجايب سخن مي گويد كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم .شايد برخي از عجايبي كه شاعر در اين سفر بيان مي دارد را زياد شنيده باشيم اما از منابع ديگر كه به نظر مي رسد منبع خيلي از آنها همين كتاب مي باشد . عجايبي مانند مرغ عنقا و بتي كه در هوا معلق بود و ... برخي عجايب هم براي آن دوران عجيب بوده و شايد اكنون براي ما عجيب نباشد مانند دو بار، بار دادن درختان در يك سال و ... لطفا براي مشاهده بقيه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد . ادامه مطلب ... اثر زه كشي در جلوگيري از شوره زار شدن زمين . زمينهاي زراعي در اثر برخي عوامل تبديل به شوره زار مي گردند كه از مهمترين آنها نفوذ نمك از لايه هاي پايين به لايه رويي خاك و يا آبياري با آب شور مي باشد . البته عواملي در ميزان اثر اين دو تاثير گذار مي باشند . يكي از اين عوامل زه كشي خاك است كه با انجام يك آزمايش طريقه تاثير آنرا بر ميزان شور شدن خاك مشاهده مي نماييم . براي انجام اين آزمايش دو ظرف هم اندازه (مانند دو ليوان يكبار مصرف ) را انتخاب مي نماييم و درته يكي از ظرفها چند سوراخ ايجاد مي كنيم و ظرف ديگر را سالم مي گذاريم و بعد به مقدار مساوي در هر ليوان نمك مي ريزيم (حدود يك تا دو قاشق ) و روي نمكها به اندازه مساوي خاك مي ريزيم . ليوانها را در يك مكان كه حرارت و نور خورشيد به يك اندازه به هردو برسد قرار مي دهيم و آنها را هر روز يكبار با مقدار مساوي آبياري مي نماييم . پس از يك هفته وضعيت دو ليوان را بر رسي مي نماييم . مشاهده مي نماييم ليواني كه ته آن سوراخ بود بيشتر نمك را از راه همان ..... لطفا براي مشاهده بقيه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد . ادامه مطلب ... روزی بود و روزگاری در روستایی دور افتاده به نام حسن آباد در یک خانه دختری به دنیا آمد که با تولدش سرنوشت خانواده را تغییر داد . هنوز چند روزی از تولدش نگذشته بود که برادرش «سينا » به شدت مریض شد او را برای معالجه به شهر بردند و پس از انجام آزمایشهای مختلف به این نتیجه رسیدند که او به سرطان ریه مبتلاست . و چون سرطان از نوع بدخیم بوده و پیشرفت کرده بنابراین آقا سينا نهایتاً تا سه ماه دیگر می تواند از زیبایی های دنیا لذت ببرد و بعد باید رخت سفر بسته و به سرای باقی کوچ نماید .اما پدر و مادر سينا دلشان نمی آمد به راحتی دل از جگر گوشه برکنند و او را رها نمایند پس از این دکتر به ان دکتر و از این آزمایشگاه به آن آزمایشگاه رفتند تا شاید علاجی برای نوردیده پیدا نمایند اما درد او را که نتوانستند درمان نمایند و در یکی از همین سفرها که ساسان برادر بزرگ سينا هم با مادرش برای مداوای سينا به شهر رفته بود بر اثر بی احتیاطی تصادف کرد و قبل از سينا بیمار دار فانی را وداع گفت مدتی بعد هم سينا به برادر پیوست . لطفا براي مشاهده بقيه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد . ادامه مطلب ... آيين سوگواري براي عزيزان در جاي جاي شاهنامه به چشم مي خورد و فردوسي اين مراسم را به خوبي ترسيم مي نمايد . البته بيشتر به نظر مي رسد كه آيين سوگواري كه در زمان حيات خود فردوسي بوده نيز در ترسيم صحنه هاي سوگواري بي تأثير نمي باشد . اولين مراسم سوگواري كه در شاهنامه بيان مي شود در مرگ سيامك به دست خروزان ديو مي باشد كه در آن از مراسمي مانند بر سر و روي كوبيدن و رخساره خراشيدن و نوحه سرايي در فراق مرده و همچنين بر تن نمودن لباس عزا كه در آن زمان به رنگ پيروزه اي مي باشد ، نام برده مي شود . اين مراسم در بيشتر سوگواري هايي كه در شاهنامه مي باشد تكرار مي گردد . البته در سوگ سياوش رنگ لباسها عوض شده و مردم براي عزا لباس تيره مي پوشند. سیامک به دست خروزان دیو تبه گشت و ماند انجمن بیخدیو چوآگه شد از مرگ فرزند، شاه ز تیمار گیتی برو شد سیاه فرود آمد از تخت ویله کنان زنان برسروموی و رخ را کنان لطفا براي مشاهده بقيه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد ادامه مطلب ... براي ارسال دعوت نامه و يا تقدير نامه و غيره به چندين نفر مي توان از تب mailings در نرم افزار ورد استفاده نمود . براي اينكار ابتدا متن مورد نظر را آماده مي نماييم و همچنين اسامي افرادي كه قصد داريم براي آنها دعوت نامه و يا تقدير نامه و غيره ارسال نماييم را با اطلاعاتي از آنها كه در دعوت نامه لازم داريم در يك فايل اكسل وارد مي نماييم . بعد به تب mailings رفته آنرا انتخاب مي نماييم ودر تب select recipients گزينه use existing list را انتخاب مينماييم . با انتخاب اين گزينه در تبي كه باز مي شود ، فايل حاوي ليست افراد را پيدا نموده و با دابل كليك بر آن تب بعدي كه آدرس sheet مورد نظر كه به صورت پيشفرض 1 sheet مي باشد باز مي شود كه اگر ليست اسامي در sheet ديگري بود بايد در اين قسمت sheet مورد نظر را انتخاب نماييم . و عمليات را ok نماييم .
ادامه مطلب ... بعد از اشكانيان نوبت به ساسانيان مي رسد كه آخرين سلسله قبل از حمله اعراب است .نام شاهان اين دوره مطابق آثار تاريخي به اين شرح مي باشد . اردشير اول ، شاپور يكم ، هرمز اول ، بهرام اول ، بهرام دوم ، بهرام سوم ، نرسي ، هرمزد دوم ،آذر نرسي (فقط چند ماه بود) ، شاپور دوم (شاپور ذوالاكتاف) ، اردشير دوم ، شاپور سوم ، بهرام چهارم ، يزدگرد اول (يزدگرد بزه گر) ، بهرام پنجم(بهرام گور) ، يزدگرد دوم ، هرمزد سوم ، پيروز ، بلاش (ولاخش) ، قباد اول ، جاماسپ ، خسرو انوشيروان عادل ، هرمز چهارم ، خسرو پرويز ، شیرویه ( قباد دوم ) ، اردشير سوم ، شهربراز ، پوراندخت ، آذرميدخت ، هرمز پنجم ، خسرو چهارم ، يزدگرد سوم. البته در شاهنامه نيز كه اين قسمت قسمت تاريخي خوانده مي شود بيشتر نام شاهان و حوادث بر مبناي واقعيت مي باشد و كمتر حالت اساطيري دارد . گرچه در همين قسمت هم باز از اساطير استفاده نموده است . . اولين شاه اين سلسله اردشير كه از اولاد ساسان فرزند دارا مي باشد و بنا به اشعار فردوسي باز ساسانيان نيز از نژاد كيان مي باشند . ساسان پس از كشته شدن پدر به هند مي رود.
چو دارا به رزم اندرون کشته شد همه دوده را روز برگشته شد
پسر بد مر او را یکی شادکام خردمند و جنگی و ساسان به نام
پدر را بران گونه چون کشته دید سر بخت ایرانیان گشته دید ادامه مطلب ... آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها تبادل لينك هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||
|