سيري در منطق الطير عطار
تنگ طه
وبلاگي شامل مطالب آموزشي دوره ابتدايي و مطالبي درباره روستاي تنگ طه

فريدالدين عطار نيشابوري  شاعر قرن ششم است او در ابتدا به شغل عطاري مشغول بود. تا اينكه روزي درويشي به او مراجعه نمود و تقاضاي كمك مالي از او نمود و عطار به او جواب رد داد و درويش به او گفت تو كه اينقدر به دنيا و مال دنيا دلبسته اي چگونه مي تواني از آن دل بكني و به دنياي ديگر بروي و در آنجا چه خواهي كرد ؟ عطار هم از او سؤال نمود مگر تو چگونه مي ميري ؟ من هم مانند تو مي ميرم و درويش گفت تو نمي تواني مانند من بميري چرا كه من تعلق خاطري به دنيا ندارم وراحت مي ميرم و آنگاه كاسه چوبي خود را زير سرش گذاشت و خوابيد و در همانجا مرد . عطار از اين حادثه سخت منقلب شد و از آن به بعد به تصوف گراييد . او يكي ازشاعراني است كه آثار زيادي داشته و آثار او را تا 180 تا نوشته اند كه معروفترين آنها الهي نامه ، مصيبت نامه ،مختارنامه، تذكره الاوليا، اسرار نامه و منطق الطير است . در مورد چگونگي وفات او نيز روايات متفاوتي است كه يكي از معروفترين آنها اين است كه در حمله مغول او اسير مي گردد و يكي از مغولان مي خواهد او را بكشد و يكي از اشخاصي كه عطار را مي شناخته به خان مغول مي گويد حاضرم براي خونبهاي او 1000 سكه بدهم و عطار به خان مغول مي گويد مرا به اين قيمت نفروش كه خيلي بيشتر مي ارزم و خان هم او را نگه مي دارد تا شخص ديگري مبلغ بيشتري پول براي او بپردازد و به شخص ديگري پيشنهاد مي دهد تا در ازاي مبلغي خون عطار را به او ببخشد و ان شخص مي گويد او را به يك گوني كاه خريدارم و عطار مي گويد به او بفروش كه بيشتر از اين نمي ارزم و خان مغول هم فكر مي كند عطار ديوانه است و عصباني مي شود كه چرا او را به 1000 سكه نفروخته و فوري عطار را مي كشد . روز 25 فروردين ماه روز بزرگداشت عطارد در كشورمان است .

شايد مهمترين اثر عطار كتاب منطق الطير او باشد .البته قبل از عطار هم افرادي مانند ابن سينا و غزالي رساله الطير نوشته اند اما مانند منطق الطير عطار معروف نشده اند . اما منطق الطير :

عطار زياد به صنايع ادبي وزيبا سازي شعر توجهي ندارد و بيشتر به معني و مفهوم شعر توجه دارد گرچه از نظر ادبي نيز منطق الطيريكي از آثار ادبي بسيار خوب فارسي مي باشد . يكي از مواردي كه زياد در منطق الطير ديده مي شود تلميح است . در برخي قسمتها در چندين بيت به طور مرتب به ماجراهاي تاريخي اشاره مي كند . كه البته بيشتر تلميح او به ماجراهاي پيامبران مي باشد . در برخي ابيات به دو ماجراي تاريخي اشاره مي كند. كه ممكن است هر دو مربوط به يك ماجرا باشند مانند :

« گه سگي را ره دهد در پيشگاه     گه كند از گربه اي مكشوف راه»

كه هر دو مربوط به اصحاب كهف است اما دو ماجراي جدا از هم ( رفتن سگ چوپان  همراه اصحاب كهف در غار و ماجراي ديگر افتادن گربه از بلندي و ترسيدن پادشاه و آگاهي اطرافيان پادشاه كه او خدا نيست چرا كه از افتادن گربه مي ترسد ) و يا ممكن است به  دو ماجراي جدا از هم  اشاره كند مانند :

 « از عصايي آورد ثعبان پديد       از تنوري آورد طوفان پديد»

كه اشاره به ماجراي اژدها شدن عصاي موسي (ع ) و نيز بر آمدن آب از تنور كه نشانه آغاز طوفان بود اشاره دارد .

 و در برخي ابيات به ماجراهايي اشاره مي كند كه كمتر شناخته شده اند و برخي را خود در اشعارش آورده مانند :

 « مرد مي بايد كه باشد شه شناس          گر ببيند شاه را در صد لباس»

كه اشاره دارد به حكايت اسكندر كه به جاي فرستادن سفير نزد ديگر حكام ،خود لباس مبدل مي پوشيد و به ديدار حكام مي رفت كه خود عطار در قسمتي ديگر اين حكايت را مي آورد و در اينجا به آن اشاره مي كند .

برخي عقايد اشتباه قدما را مي آورد كه البته به نظر مي رسد خود او نيز به آن اعتقاد دارد .  گاهي هم

« چون زمين بر پشت گاو استاد راست        گاو بر ماهي و ماهي در هواست

پس همه بر چيست بر هيچست و بس     هيچ هيچست اين همه هيچست و بس »

كه اشاره به قرار گرفتن زمين بر پشت گاو و سوار شدن گاو بر پشت ماهي و قرار گيري ماهي در هوا (البته بيشتر به برج حوت كه برج دوازدهم و حدودا مطابق با اسفند مي باشد اشاره دارد نه ماهي در دريا )دارد كه از عقايد قدما بود و حتي بر اساس آن برخي پديده هاي طبيعي نظير زلزله و آتشفشان را هم تفسير مي نمودند .

اما در اينجا ابتدا فهرست وار مطالب منطق الطير آورده شده و در قسمتهاي بعد به محتواي هر كدام بيشتر پرداخته شده است .

قسمت اول اختصاص دارد به ستايش پروردگار، بعد نوبت به مدح پيامبر اكرم ( ص ) مي پردازد و بعد از آن به مدح خلفا مي پردازد و در نهايت در دوري از تعصب مطالبي مي آورد . در قسمت ديگر كتاب ابتدا انجمن مرغان براي انتخاب پادشاه براي خود و سخنراني هدهد را آورده و پس از آن عذر 10 مرغ كه عبارتند از :بلبل ، طوطي ، طاووس ، بط ، كبك ، هماي ، باز ، بوتيمار ، كوف وصعوه را مي آورد كه هر كدام از اين مرغان تمثيلي است از دسته اي از مردمان و پس از عذر آوردن مرغ ، جواب هدهد به آن مرغ را نيز مي آورد . بعد نيز پرسش همه مرغان با هم را مي آورد و جواب هدهد را كه در اينجا قسمت دوم نيز تمام مي شود و نوبت به قسمت سوم مي رسد . در اين قسمت مرغان تصميم مي گيرند به ديدار سيمرغ بروند و براي خود رهبري انتخاب مي نمايند تا آنها را در اين سفر راهنمايي نماي و رهبرنيز به قيد قرعه جناب هدهد مي گردد . بعد از اين چندين حكايت آورده است و در قسمت بعد نيز نوبت به هفت شهر عشق مي رسد كه عبارتند از : وادي طلب ، وادي عشق ، وادي معرفت ، وادي استغنا ، وادي توحيد  ، وادي حيرت و در نهايت وادي فقر كه در آخر مرغان به پيشگاه سيمرغ مي رسند و در آخر هم كمي درباره ي اثر خود مي گويد و چند حكايت مي آورد .در قسمتهاي بعد به طور مختصر هر كدام از اين مطالب را مشاهده مي كنيم .


نظرات شما عزیزان:

مونا و محمد
ساعت22:14---20 شهريور 1393
سلام وبلاگ زیبایی داری به منم سربزن با تبادل لینک موافق بودی تو وبلاگم بهم خبر بده که لینکت کنم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پنج شنبه 13 شهريور 1393برچسب:منطق الطير عطار,سكه ,مغول, تلميح,هدهد , سيمرغ, :: 17:43 :: نويسنده : ابوالفضل

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لينك هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنگ طه و آدرس tangtaha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





گوگل
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 36
بازدید دیروز : 175
بازدید هفته : 807
بازدید ماه : 5479
بازدید کل : 251718
تعداد مطالب : 163
تعداد نظرات : 367
تعداد آنلاین : 1