تنگ طه
وبلاگي شامل مطالب آموزشي دوره ابتدايي و مطالبي درباره روستاي تنگ طه
1 - با شش چوب کبریت چهار مثلث هم اندازه که طول ضلع هر کدام برابر یک چوب کبریت باشد بسازید. 2 - با 12 چوب کبریت 6مربع که مساحت هر کدام برای دیدن بقیه به ادامه مطلب بروید. ادامه مطلب ... برای دیدن جوابها به ادامه مطلب مراجعه نمایید . ادامه مطلب ... روستای تنگ طه از روستاهای شهرستان داراب فارس می باشد که در32 کیلومتری شهر داراب واقع است .از لحاظ طبیعی این روستا به صورت یک دشت نسبتاً هموار می باشد که با دو رودخانه خشک که از وسط آن می گذرد به سه قسمت تقسیم شده است در سه طرف آن تپّه هایی قرار گرفته و یک طرف آن به دشت وسیع قلعه بیابان وصل است آب و هوای تنگ طه بقیه در ادامه مطلب نمايي از روستاي تنگ طه
باغ هاي انار تنگ طه ادامه مطلب ... جمعه 15 مهر 1390برچسب:حسین آقایی,شیخ حسین,انار,تنگ طه,قلعه بیابان,کشاورزی, :: 13:30 :: نويسنده : ابوالفضل در روستای تنگ طه که از مهمترین مناطق تولید انار در استان فارس می باشد برداشت انار از اواسط مرداد ماه برداشت انار شیرین آغاز می گردد . می توان گفت در این زمان انار در هیچ جای دیگری برداشت نمی شود بنابراین قیمت انار نسبتاً خوب است .انار شیرینی که در.... بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب ... جمعه 15 مهر 1390برچسب:انار,برداشت انار,تنگ طه,حسین آقایی ,انار تنگ طه,انار سرخ, :: 13:19 :: نويسنده : ابوالفضل تكليف شب سوم ابتدايي
1 - با توجه به آنچه در كتاب فارسي خواندي جلوي هر عبارت درست يا نادرست بنويس .
الف - ما انسانها فقط بايد خانه خود را تميز نگه داريم .
ب - دانش آموزان كلاس سوم براي گردش علمي به دامنه ي كوهي رفتند .
بقیه در ادامه مطلب ادامه مطلب ... جمعه 15 مهر 1390برچسب:تكليف شب , سوم ابتدايي , سوم دبستان , فارسي , انشا, :: 12:12 :: نويسنده : ابوالفضل
کریم جان ! چگونه رفتنت را باور کنیم در حالیکه ذره ذره ی وجودمان به بودن در کنارت عادت کرده بود ؟ چگونه می توانیم باور کنیم که دیگر سنگ صبورمان پای درد دلهایمان نمی نشیند و تسلی خاطرمان نخواهد شد ؟ چه کسی جای تو را در دلهای آکنده از دردمان پر خواهد نمود ؟ چگونه می توانیم به فرگ برگردیم در حالیکه جای جای این جاده خاطرات با تو بودن را در دلمان زنده می کند و داغ ما را تازه می گرداند ؟ کریم جان ! اگر جواب ما را نمی دهی لااقل گریه های حمید و سعید و سارایت را جواب بده . آنها که هنوز منتظر دستان پر از مهر و محبّت و آغوش گرم تواند . کجایی تا ببینی سارا کوچولویت هر روز برایت زنگ می زند تا در برگشت برایش عروسک و یا چیزهای دیگر بخری و در آخر هم با گریه می گوید : « بابا جون اگه عروسک گیرت نمی آد خودت برگرد من خودتو می خوام آخه خیلی دلم برات تنگ شده می دونی چند روزه رفتی سفر ؟ » سعیدت را ببین چه آرام شده او دیگر شیطنت نمی کند حتی کمتر به کوچه می رود تا تو از او راضی باشی و پیشش برگردی . حمیدت را ببین که در گوشه ای می نشیند و به آوای دل انگیز کلام وحی گوش جان می سپارد تا روحت از نو گلی که پروراندی راضی و خشنود گردد . گویی او کم کم دارد رفتنت را و یتیمی و درماندگی خود را باور می کند آخر یتیمی برای او خیلی زود بود او هنوز 11 بهار را پشت سر نگذاشته است هنوز به حامی نیاز دارد امّا اکنون او باید به درد یتیمی خواهر و برادرش برسد . روستایت چکونه فقدانت را تحمل کند درحالیکه که ذره ذره خاک اینجا منتظر قدوم پرخیر و برکتت هستند چرا که سالها بود جز تو آبادگری نمی شناختند پیرمردان و پیرزنان و درماندگان منتظر دستان یاری گرت هستند . کدام دستها جای دستان مهربانت را برایشان پر خواهد کرد و آنها را در سختی ها یاری خواهد نمود ؟ آرام آرام ماه مهر ، ماه مهربانی معلّم به دانش آموز فرا می رسد امّا چه کسی جای تو را خواهد گرفت ؟ کدام معلّم دلسوزتر از تو خواهد آمد تا دست این نوباوگان را در تاریکی های جهل و نادانی گرفته و آنها را به روشنایی علم و ایمان رهنمون گردد ؟ کدام دست مهربان با گرفتن دست این نوگلان الفبای زندگی را به آنان خواهد آموخت کدام ترنّم صدای دلنشین و مهربان آنان را به اظهار نیاز به درگاه الهی ترغیب خواهد نمود ؟ کدام دست نوازش بچّه های یتیم را به زندگی امیدوار خواهد نمود . امّا انگار تو کارمند این اداره نبودی چرا که در مراسم چهلمین روز غروبت نه خود زحمت شرکت در مراسم را کشیدند و نه حتی با ارسال یک پیامک همکاران را برای شرکت در مراسم با خبر نمودند .
ادامه مطلب ...
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها تبادل لينك هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||
|