تنگ طه
وبلاگي شامل مطالب آموزشي دوره ابتدايي و مطالبي درباره روستاي تنگ طه

گرشاسب و مهراج به جزيره اي رسيدند كه مردم وقتي باران مي باريد همه كوزه ها و ظروفشان را پر از آب مي نمودند و گرشاسب از آنها پرسيد اگر باران نبارد شما چه مي كنيد ؟ آنها گفتند :

« بتي را نمودند و لوحي به هم      ز مس لوح و آن بت ز چوب بقم

   بر آن لوح چون خط يونانيان    چهل حرف و شش هيكل اندر ميان»

گفتند چون نياز به باران داشته باشيم اين لوح و بت را بر سر مي نهيم و همه مردان و زنان برهنه شده و خود را فقط با ازاري مي پوشانند و به هر سويي روان مي گردند و ناله سر مي دهند به طوريكه

« بگرييم و ناليم و بر آريم خروش      كه دريا و كه گيرد از ناله جوش »

آنگاه ابر سياهي پديدار مي گردد و چندان باران مي بارد كه زمين مانند درياي چين پر آب مي گردد . گرشاسب از آنها تقاضا نمود تا در حضور آنها اينكار را انجام دهند و آنها در جواب گفتند : اينكار ما زماني نتيجه مي دهد كه ما واقعا به باران نياز داشته باشيم و الان كه ما به باران نيازي نداريم اگر ده بار هم اينكار را انجام دهيم ، حتي يك قطره باران هم بر اثر كار ما و بت برسر ما فرو نخواهد آمد .

از ديگر شگفتي هايي كه بيان مي دارد جزيره رونده مي باشد . جزيره اي كه مانند كوهي بود كه البته وسعت آن زيادنبود

 « پر انبوه بيشه يكي كوه پيش     نبد نيم فرسنگ پهناش بيش

  چو موج فراوان فراز آمدي    شدي آن كه از جاي و باز آمدي »

كوه بر اثر موج دريا جا به جا مي شد و هر كس آنرا مي ديد خيال مي كرد سنگ پشتي بسيار بزرگ است كه بر پشت آن گياهان روييده اند و چون گرشاسب از ملاح از ماجراي جزيره پرسيد او جواب داد كه از اين جزيره تا كنار جزيره بعدي يك روز راه است و آن جزيره پر جمعيت مي باشد ولي در آن گياهي نمي رويد و اين جزيره سالي يك بار حركت كرده و به نزديكي جزيره خشك مي رود و مردمان به جزيره پر ميوه مي آيند و غذاي يك سال خود را از جزيره جمع آوري مي كنند و جزيره سر سبز باز به جاي خود برمي گردد .

« ز نخجير و ز هيزم و خوردني     برند آنچه شان بايد از بردني

  چو سازند يكساله را كار پيش        جزيره شود باز زي جاي خويش»

آنها به شهري مي رسند كه در آن بتخانه اي بسيار بزرگ وجود داشت و درون اين بتخانه يك بت عجيب بود . تمام ديوارها و خود اين بت از سنگ ساده ساخته شده بود و اين بت برزگ در هوا ثابت ايستاده بود بدون آنكه از جايي آويزان باشد و يا برچيزي تكيه داشته باشد . شمن ها و مردمي كه اين بت را پرستش مي نمودند آنرا خدا مي پنداشتند كه از آسمان آمده و بايد پرستيده شود . و بعد از بيان ماجرا شاعر به دليل در هوا ماندن بت هم اشاره مي كند .

 « از آهن بد آن بت معلق به جاي       همان خانه از سنگ آهنرباي

    از آن بد ميان هوا داشته          كه سنگش همي داشت افراشته»

بتخانه بعدي كه شاعر از آن نام مي برد بتخانه اي است كه بيرون شهر بنا شده و در جلو بتخانه بتي بزرگ بر تختي زيبا قرار دارد و جلو اين بت درخت بسيار يزرگي است كه داراي هفت نوع ميوه مختلف است و اين درخت به جاي سالي يكبار سالي دو بار بر مي دهد .

« ز انگور و انجير ونارنج و سيب      ز نار و ترنج و به دلفريب

    نه باري بدينسان به بار آمدي        كه هر سال بارش دوبار آمدي»

بر روي تمام برگهاي اين درخت چهره بت پيدا بود و هر كس بيماري داشت از ميوه اين درخت مي خورد و تندرست مي گشت . بر روي اين درخت چيزي مانند داس و خيلي تيز وجود داشت كه شمنهايي كه قصد فدا كردن خود در راه بت داشتند آنرا بر شاخه اي مي بستند و آنرا پايين آورده زير گلوي خود مي گذاشتند و آنرا رها مي كردند و به اين ترتيب سر از تنشان جدا مي شد و سر آنها بر بالاي درخت قرار مي گرفت و تنشان در پاي درخت به خاك مي افتاد .

بتخانه ديگر كه در كنار دروازه شهري بود در كنار كوهي از سنگ خارا كه مردم در اطراف آن عبادت مي كردند و مردي مست كه تيغي به دست داشت در كنار بت گاهي مي نشست و گاهي مي ايستاد و مدام با بت راز و نياز مي كرد و ناگهان با شمشير به شكم خود زد كه شمشير از پشتش خارج شد و بر زمين افتاد و او از صبح تا شب به گفتن آنچه در آن سال اتفاق مي افتد از خوب و بد اشاره مي كند و بعد مي ميرد .

« بد و نيك هرچ آشكار و نهفت      در آن سال بد خواست يكسر بگفت

   سراينده تا گاه شب همچنين     همي بود از او خون روان بر زمين »

بعد شمنها آتشي بزرگ فراهم نمودند تا آن شخص رابسوزانند و فردي ديگر هم قصد داشت خود را به آتش افكند كه شمنها اورا نهي نمودند اما او خود را در آتش افكند و چون آتش اورا اذيت نمود قصد بيرون آمدن داشت كه اينبار شمنها نگذاشتند بيرون آيد و او هم در آتش سوخت و شمنها خاكستر هر دو را در رود گنگ ريختند .

بتخانه ديگر بتي داشت كه

 « بدودر بتي از خم آهنش تن         ز بسدش تاج از گهر پيرهن

  كف دستها به هم بر نهاده به بر     يكي دستش از سيم و ديگر ز زر»

در پيش او هم حوضي از زر ناب بود كه آبي از دهان بت به آن حوض جاري بود و هر كس بيماري داشت خود را در آن آب مي شست و سه بار پيش بت به نماز مي ايستاد و دستها را سوي او بلند مي كرد و اگر بت دست زرين را به سوي او دراز مي كرد آن شخص پس از مدت كوتاهي از آن درد مي مرد و اگر دست سيمين را دراز مي كرد آن شخص پس از مدت كوتاهي شفا پيدا مي كرد . هر كس مي خواست خود را پيش اين بت فدا نمايدتشت زريني پر از آتش برسر مي نهاد و در پيش بت زانو مي زد و با او راز و نياز مي كرد تا هلاك گردد .

در شهر ديگر بتي بود كه در زير گنبدي قرار داشت و زناني كه از شوهر خود حامله نمي شدند با او در نهان جفت شده و بعد از آن ، زن از شوهر خود حامله مي شد و عجيبتر اينكه :

« هر آنكس كه كردي بكندنش راي     فتادي همانگاه بيجان به جاي»

در شهر ديگر بتخانه اي بود كه در آن درخت بزرگي بود كه هر كس با ديگري دعوايي داشت به آنجا مي آمد و دست خود را بر سنگي مي گذاشت و بر دست خود برگي از درخت قرار مي داد و سنداني تفتيده بر روي دستش مي گذاشت و اگر گنهكار بود كه دستش مي سوخت و اگر بيگناه بود آسيبي به او نمي رسيد .

« كفش سوختي گر بدي آهمند      و گر راست بودي نكردي گزند»

در جايي ديگر كوهي بود و سوراخي داشت كه مردم از بالاي آن سوراخ وارد آن مي شدند و حلال زاده و حرامزاده بودنشان با عبور از آن مشخص مي شد .

« گذشتي از او گر بدي پاكزاد      بماندي ميانش ار بدي بد نژاد»

و در جايي ديگر از كوهي كه ظاهرا آتشفشاني بوده نام مي برد .

« كه بي آتش آهنش بد لعل گون       چنان بود كز آتش آري برون

به شب همچو اخگر نمودي زتاب      گرفتي به روز آتش از آفتاب»

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

گاهی تنهایی
ساعت17:44---22 مهر 1393
اهنگ سخن عشق تو وبلاگ قرار داده شد

گاهی تنهایی
ساعت17:05---22 مهر 1393
سلام دوست عزیز سایت مفیدی دارید خیلی ممنونم من شمارو لینک کردم ♥

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:باران , جزيره رونده , بتخانه , جزيره , شمن, :: 22:55 :: نويسنده : ابوالفضل

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لينك هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنگ طه و آدرس tangtaha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





گوگل
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 401
بازدید دیروز : 146
بازدید هفته : 1142
بازدید ماه : 5814
بازدید کل : 252053
تعداد مطالب : 163
تعداد نظرات : 367
تعداد آنلاین : 1